به سپیدی یاس ، به سرخی خون | |||
![]() |
سلام...چن وقت بود ننوشته بودم دلم گرفت!!!میگم بالاخره کم کم منم دارم میشم احسان خالی!!!دعا کنید زود خوب شه...دعا کنید خدا صبر منم بیشتر کنه...هیچی واسه گفتن ندارم جز این شعر...فک کنم همه چی توشه...
یک شب که دل از دوری دریا به فغان آمده بود
دل به دریا زدم
رفتم از کوچه عشق، تا کنار ساحل
دیدم آنجا همه را مست و خراب
هر کسی در پی چیزی می گشت
یک نفر در پی چند قطره آب
یک نفر در پی یک جام شراب
یک نفر در پی خود غرق کتاب
یک نفر در پی یک فلسفه از جنس سراب
یکی همراه صدای امواج به خروش آمده بود
همه را محو خودش ساخته بود
گوشه ای دیگر نیز دیگری را دیدم
که در آن همهمه دنبال رفیقش می گشت
آن طرفتر یکی در خواب بود
او به دنبال چه می گشت نمیدانم من
از دلم پرسیدم:
تو در اینجا به دنبال چه هستی؟ ای دل!
ناگهان کودکی با ناله خویش
شیشه پنجره کلبه دل را بشکست
مرغ دل راهی یافت
واز آن کلبه تاریک و سیاه
برهانید مرا
من هم آماده پرواز شدم
رفتم از گوشه ساحل، به میان دریا
تا به هنگام سحر، غرق آواز شدم
ولی افسوس که آن شب مثل شبهای دگر
تا سحر منتظرش ماندم و از او خبری باز نیامد.
سلام...سال جدید ایشالله که سال خوبی واسه همه باشه و البته آرزوهای پست قبلی
...!یه متن خوندم چن روز پیش خیلی واسم جالب بود
...گفتم حیفه نخونید
...راستی به حرفای این راننده تاکسی یه کم فک کنیم بدک نیستا
...!
اینم درد دلای این راننده تاکسی!!!
راننده تاکسی می گه : به اوس کریم قسم تا الان که خدمتتونم آزارم حتی به یه مورچه نرسیده ، از صب علی طلوع تا شب که سگا می خونن و می رقصن تو این خیابونا پرسه می زنم واسه ی یک لقمه نون ِ حلال ، خیلی آدم دیدم ، خیلی چیزا دستم اومده و همه چی حالیمه ، خیلی از این آدما نفس می کشن ولی بعضیا تو نفساشون یه آه سردی پنهونه یه آهی که اگه بشنفی تنت یخ می زنه ، دستت می لرزه ، دلت می شکنه ، نفس ، به دل وصله ، اگه ریب بزنه یعنی تو دل یه خبرایی یه ، اصلاً هر چی هست زیر سر این دله همه حکایتا از دله که شروع می شه ، فرق آدما هم به همین دله ، یکی یه غم تو دلش جا نمی شه ، یکی همه غمای عالم تو دلش گم می شه ، خوبه که از دلمون بگیم اما از دلمون هم بشنفیم بد نیست ولی شاید خوبتر این باشه که بدونیم همه دل دارن و خوبه که بدونیم همه دلا به همه اگه امروزی خاری به پای من بره فردا یکی یه جایی دردش می گیره دلای آدما مثه دونه های تسبیح به هم وصله اگه یکی بشنکه ، اون یکی ترک می خوره ، تا یه روزی اونم بشکنه ، اگه می خوای شادی تو دلت چهچهه بزنه باهاس بخوای تو دل رفیق و آدم های دیگه هم بخونه و گرنه دل می شکنه !می دونی قیمت یه دل شکسته چنده ؟ ملتفتی چی می گم؟
خدایی ملتفت شدین داداشمون چی گفت...حرفاشو جدی بگیرین...
یا علی مدد
سلام...وای یه سال دیگم داره تموم میشه
....چقد زود زود داره دیر میشه ها
...خدا کنه امسال سال خوبی واسه هممون باشه
...البته من واقعا به این معتقدم که الخیر فی ما وقع....اما خدا کنه اون ما وقع هم خوب باشه نه مثل تصادف من عالی
!!!
واستون آرزوی بهترین آرزوها رو در کنار و زیر سایه امام زمان روحی فداه دارم...
یعنی میشه امسال سال ظهور باشه....
خب سال سبزیو واستون آرزو میکنم ...اما جون احسان هم واسه احسان و هم واسه امام زمانمون دعا کنیم ...خیلی به آقامون سخت میگذره داره...
راستی سر سفره همه رو دعا کنید ...مواظب ماهیاتونم باشین که زود نمیرن!!!
سال 84 ان شائ الله که سال ظهور باشه.....
یا علی مدد
سلام ...
نوروز از جشن های ملی ایرانیان به شمار می رود و از روزگار باستان در میان ملت ایران وجود داشته است.
با ورود دین اسلام به این سرزمین ، این جشن رنگ و بوی مذهبی به خود گرفت و از آن پس سفره های هفت سین ایرانیان مزین به کتاب آسمانی مسلمانان «قرآن» شد و لحظه های تحویل سال با دعای «یا مقلب القلوب و الابصار»، حالتی روحانی به خود گرفت .
وقتی ایران به دست مسلمانان فتح شد، اسلام که همه رنگ های قومیت را از بین برده بود، به نوروز جلای بیشتری بخشید.
روایات زیادی درباره مبارکی این جشن فرخنده از پیامبر اسلام (ص ) و ائمه معصوم (ع ) نقل شده است که در این گزارش به چند نمونه از این روایات اشاره شده است:
روایتی از عبدالصمد بن علی به نقل از جدش نقل می شود که «در نوروز جامی سیمین که پر از حلوا بود، برای پیغمبر(ص ) هدیه آوردند و آن حضرت پرسید که این چیست ؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان است ، فرمود آری ، در این روز بود که خداوند «عسکره » را زنده کرد.
از پیامبر خدا پرسیدند عسکره چیست ؟ فرمودند، عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ، ترک دیار کردند و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند، سپس آنان را زنده کرد و ابرها را امر فرمود که به آنان ببارد، از این روست که پاشیدن آب در این روز رسم شده است .
پیامبر پس از آن از حلوا تناول کردند و آن را میان اصحاب خود قسمت نمودند و گفتند کاش هر روزی بر ما نوروز بود. (آثار الباقیه صفحه 325 )
حدیث دیگر از معلی بن خنیس روایت شده است که گفت : «روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد (ع ) درآمدم و ایشان فرمودند «آیا این روز را می شناسی» ؟ گفتم «فدای تو شوم ، این روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یکدیگر هدیه و ارمغان می دهند.»
سپس حضرت صادق فرمودند «سوگند به خداوند که این بزرگداشت نوروز به علت امری کهن است که برایت بازگو می کنم تا آن را دریابی» . پس گفت «ای معلی ، روز نوروز روزی است که خداوند از بندگان خدا پیمان گرفت که او را بپرستند و او را شریک و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند و به پیشوایان دین ایمان بیاورند.»
«همان روزی است که آفتاب در آن طلوع کرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شکوفا و درخشان شد.»
همان روزی است که کشتی نوح (ع ) در کوه آرام گرفت ، همان روزی است که پیامبر خدا، امیرالمؤمنین علی (ع ) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از کعبه به زیر افکند و بتان را خرد کند، چنان که ابراهیم (ع ) نیز این کار را کرد .
همان روزی است که پیامبر به یاران خود فرمودند که با علی (ع ) به عنوان امیرالمؤمنین بیعت کنند (عید غدیرخم ).
همان روزی است که حضرت قائم (عج ) بر دجال پیروز شود و او را در کنار کوفه بر دار کشد و هیچ روز نوروزی نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم ، زیرا نوروز از روزهای ما شیعیان است .»
(بحار الانوار - علامه مجلسی جلد 14 مبحث نوروز )
بزرگداشت و برگزاری نوروز، به ویژه در نزد شیعیان تا به امروز ادامه دارد و هیچ گاه سفره هفت سین بدون قرآن و تحویل سال بدون گفتن «یا محول الحول و الاحوال ، حول حالنا الی احسن الحال » برگزار نشده است .
سلام...بیاین تو این سال جدید مام نو بشیم....حداقل واسه من دعا کنید تا نو بشم....علی علی